چنگ به دامانش زدم گفتم خدایا چاره چیست؟ ای خدایا چاره چیست؟ ای مسیحا گیر ز دستم در شرر افتاده ام در شرر افتاده ام (2) گفت عیسی مسیح بشنیده ام فریاد تو ناله و فریاد تو تا مپنداری که من از گوش کر افتاده ام گوش کر افتاده ام هم ببینم روز و شب اعمال و هم افعال تو حال و هم احوال تو این چه میگویی که شاید بی خبر افتاده ام بی خبر افتاده ام تا در آغوشش پناه بردم تو گویی آنچنان راحتم در این جهان پر ز روح پاک در آغوش پدر افتاده ام چون پسر افتاد ام حاصل ایمان من از فیض عیسی این بود مهر عیسی این بود قطره بودم به بحر پر گهر افتاده ام پر گهر افتاده ام (2)Я пою JESUH KHRIH KA NUNNAK Der Löwe und das Lamm Vermezse Dünya Servet O, Kıeli Rýh ḥṣn wmạ̉wy Dragoste divină sfântă Daca vei vrea sa primesti Мы в глубоких размышленьях вспоминаем иногда За гранью
Song not available - connect to internet to try again?