به نام خداوند جان آفرین حکیم سخن در زبان آفرین خداوند بخشنده دستگیر کریم خطا بخش پوزش پذیر ادیم زمین سفره عام اوست بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست مرا او را رسد کبریا و منی که ملکش قدیم است و ذاتش غنی بشر ماورای جلالش نیافت بصر منتهای کمالش نیافت نه بر اوج ذاتش پرد مرغ وهم نه بر ذیل وصفش رسد دست فهم به پای طلب ره بدانجا بری وز آنجا به بال محبت پری بدرد یقین پرده های خیال نماند سراپرده الا جلالفوق الصليب آه يا حبيب qdny fạ̉nt qạỷdy Bilinmiyor Атың даңктуу улуу Теңирим Тугилган кун Przebudź się, duszo, ze snu ciężkiego Şükür Sana يا رب أنت عزنا O, o, o ce bun e Domnul meu Знаю я
Song not available - connect to internet to try again?